.............................آستارا......................

.............................آستارا......................

.....................................من آستارا هستم...................
.............................آستارا......................

.............................آستارا......................

.....................................من آستارا هستم...................

چرا؟ شهرداری من،چرا؟

من را شهر بامهای سفالی نامیدید. 

صدای ترد سفال از بامهایم خاطره ای شور انگیز برای مردم باقی گذاشته است چنانکه  

 به قول اکسیر عزیزم :   

((چقدر دگرگون شده است این شهر باور نمیکنم آستارای من آن آستارای دیروز نیست دیگر آستارا را با در صد با سواد یا صدف وساحلش نمیشناسند بلکه با تعداد پاترول وپراید وساختمانهای چند طبقه ،دامن های روسی و چک های برگشتی اش میشناسند.معمار ی شهر که به همت مهندس فیرو ز فیروزی نفسی تازه کرده بود توسط میلیونر ها یکشبه، این جماعت نوکیسه با آن خاصه خرجی های بیموردشان آش شل قلمکاری شده است چون حرف هیچ مهندس تحصیل کرده ای را نمیشنوند و چنین است که از خانه های قدیمی خبری نیست خانه های فاکون دار با آن نمای آجری و زنتیک زیبا و ایوان چوبی به خاطره ها پیوسته است زنتیک که باران گیر بومی خانه های نقش آجری بود ومحل هنر نمایی استا نقی نجار و استا ابراهیم حلبی ساز جایش را به ورق موجدار و فایبر گلاس و پلاستیک داده است در هر کوچه مسابقه برجک سازی شروع شده و خانه های پدری چندین قطعه شد و ساختمانهای بی هویت و عبوس با سیمان بری زمخت و نقاشی و قیح با روپوش بد قواره مرمر های سنگ قبری اش مثل قارچ روییده است.شیروانی ها در غیاب سفال سرخ ونارنجی ویرمونی که روسری اصالت شهر بود به انحصار آزبست سرطان زا درآمد و ایرانیت ها صدای ترد سفال را از خاطرمان زدودند یاد لغ لی کوم بخیر با چکه های مداوم روزهای بارانی و نیزه های یخی روزهای برفی اش که کولر آبی فصل گرما و عایق مطمئن فصل سرما بود.)) 

چرا با من چنین میکنید؟ 

بعد از این توسعه  ناهنجار که بدون برنامه ریزی از طرف شهرداری  برایش مجوز صادر میشود من چگونه خواهم شد بعد از چند سال شبیه یکی از برادران کلانشهرم ؟ آنوقت در مکانی دیگر باید دنبال آستارای جدیدی بگردید که بتوانید روح آرامش و هویت خودرا بیابید  

اگر از نابودی هویت معماری و فرهنگی من بگذریم متاسفانه در این به اصطلاح توسعه به تنها موردی که توجه هم نمیشود مبانی علمی و فنی ومهندسی است، چرا زیر ساخت توسعه برای من احداث نمیکنید؟ فاضلاب این برجکها  در حال حاضر به کجا میریزد چگونه از شهر خارج میشود؟ 

 جواب چیست ؟ به خبابانها میریزد   

چرا هر کسی با هر زاویه ای که میخواهددر زمین وملکش بنا احداث میکند ؟چرا شهرداری اجازه ساخت کل زمین هارا میدهد ؟ در تهران با همه گستردگی و بیقانونی حاکم بر شهر هیج پلاکی اجازه ساخت بیش از 60%+ 2 متر  رادر زمین ندارد و به انسانهایی که قرار است  در این خانه ها یا آپارتمانها زندگی کنند حداقل احترام ( داشتن فضای سبز و حیاط)  گذاشته میشود.  

 

چرااین رودخانه آنقدر کثیف شده است که حتی ماهیها هم دیگر رغبتی به ماندن در آن ندارند بیشتر شبیه فاضلابی رو باز است. چرا شورای شهر فکری برای رسیدگی به آن نمیکند

آیا  رودخانه و سایر منابع طبیعی  شهر نمیتوانند تضمینی برای جذب گردشگرها شوند و حتما باید این وصله بیقواره و ناهماهنگ با فرهنگ ما در کناره دریا با اجناس...گردشگری راپشتیبانی کند   

کمی به من فکر کنید من مال شما هستم ، من محل زنده گی شما هستم به خاطر منافع مالی همه چیز را نابو دنکنید.

خیلی دلم گرفته

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلا شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:07 http://rittta.blogsky.com

سلام
راست می گی چرا هیچکی به این مورد توجه نمیکنه

که میگن
شهر ما خانه ما
ما آدما با خونمون هم اینکارو میکنیم

عدالت ستوده دوشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:01

استاد محترم می دانی چرا استارا به این روزگار افتاده است انچه که حضرتعالی در کلاسهای درس به ما یاد داده ایی این بود که ازاده و ازاد مرد باشیم و انچه را که حق است بگوئیم البته که تخصص ما شهر سازی نیست ولی انچه که از منظر عمومی قابل درک است هویت فرهنگی واجتماعی شهر استارا نمایان وقابل درک نیست وبه نظر می رسد اصول شهر سازی نیز کم رمق شده که یقینا در سالهای نه چندان دور خودش را نشان خواهد داد چالش بزرگ مدیریت شهری استارا امروز عدم توسعه علمی است که مسئولین ومدیران شهری را بسیار نگران کرده است دیدگاههای توسعه گرایانه شهری در استارا نیاز به ایجاد زیر ساختهای مهندسی دارد که متاسفانه در شهر ما به صورت ابتدائی با ان برخورد می شود بافتهای اصیل و قدیمی شهر و هویت تاریخی و فرهنگی استارا نیاز به مرمت دارد و هر گونه کم توجهی به این اصول باعث هدر رفت سرمایه های ما خواهد شد سرمایه هایی که به اسانی بدست نیامده است من اعتقاد دارم که توسعه طولی شهر استارا می بایست به پایان برسد و بیشتر در طرح جامع شهری به توسعه عرضی و ایجاد کمر بند سبز از داخل شالیزارهای روستای قلعه ویرمونی وبیجاربین تا خروجی دانشگاه ازاد اسلامیادامه پیدا کند و باید تلاش کنیم که با اتصال شهر به کوهپایه ها به زیبائیهای شهر افزوده شود ضمن اینکه شهر از توسعه تک بعدی درامده و باعث ارزش افزوده زمینهای کشاورزی کشاورزا هم بشود من اعتقاد شخصی دارم که سازمان مسکن وشهرسازی استان را باید متقاعد کنیم که که تنها راه نجات استارا همین است و الا نسلهای اینده استارا ما را نخواهند بخشید مدیان استارا باید این موضوع را درک کنند که بافت هندسی شهر متعلق به یک صد سال پیش است و امروز جواب نمی دهد ما خواهان ایجاد یک مرکز تحقیقاتی در هسته شهرداری استارا هستیم که به این دغدغه های مردم توجه بکند و از مردم نیز می خواهیم که با توجه و حساسیت خود بیشتر یاری رسان و ناظر باشند با احترام فراوان به همه زحمت کشان در مدیریت شهری خواهان ایجاد یک همایش در خصوص این مسئله هستیم

با سپاس فراوان از شما
دغدغه من هم همین است
نسل امروز آستارا باید همبستگی فکری و جهت گیری صحیح در نوع نگاه به فضای شهر ، خواسته های بحق از مدیران شهری و حتی اصلاح ناهنجاری های (هرچند کوچک) رفتاری اجتماعی آستارا داشته باشند .

reza yazdani چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 19:19 http://torkanvillage.blogfa.com

salam mamnoon az hozoore shoma dar torkan village

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد